نکته هاي معنوي



 


5-داشتن صداقت در روابط اجتماعي ، به چه معنايي است ؟


پاسخ :



  • داشتن صداقت به اين معنا است که هر فرد همانگونه که در واقع هست ، خود را نشان دهد و رفتار وگفتار او حاکي از درون و باطن او باشد ، نه اينکه در باطن بگونه اي باشد و در ظاهر خود را بر خلاف آن جلوه دهد ، بنابر اين ، هرگونه دوگانگي بين ظاهر و باطن بر خلاف صداقت مي باشد ، صداقت گاه در گفتار انسان است و براين اساس به کسي راستگو گفته مي شود که سخنش مطابق با واقعيت باشد و گاه در رفتار است به اين معنا که انسان در ظاهر خود را  بگونه اي جلوه دهد که در باطن نيز همانگونه مي باشد ، مثلاً در ظاهر رفتار نيکوکاران را بروز دهد و در باطن هم نيکوکار باشد .


 


 


6-چه ويژگي ها و صفاتي هماهنگ با صفت صداقت در انسان مي باشد ؟


پاسخ


صداقت يک ويژگي کليدي در وجود انسان است و صفات ديگري با او در ارتباط است مثلاً  اخلاص و خلوص نيت با اين صفت ارتباط دارد زيرا کسيکه کارهاي خود را فقط براي خداوند و کسب رضايت او انجام مي دهد ، هيچ قصد ديگري جز خداوند در کارهاي خود ندارد  و از هر گونه ريا کاري ، تظاهر و دورويي فاصله مي گيرد بنا براين نيّت او صادقانه و راستين براي خداوند خواهد بود ، يا صفت وفاداري نيز با صداقت مرتبط است ، به اين معنا که اگر انسان به کسي وعده اي مي دهد به وعده ي خود وفا نموده و بر خلاف آن رفتار نمي کند .


 


 


38-وفا داري چگونه با صداقت در انسان ، ارتباط پيدا مي کند ؟


پاسخ :


به کسي وفادار گفته مي شود که به عهد وپيمان و قول وقراري که با ديگران بسته است ، پايدار باشد و از آن دست برنداشته و آن را کنار نزند ، لذا به کسي که پيمان خود را مي شکند و عهد خود را ناديده مي گيرد ، خيانتکار اطلاق مي شود ،  و همانگونه که خيانتکار، رفتاري بر خلاف اعتماد ديگران انجام مي دهد ، وفادار، عملي هماهنگ با اعتماد ديگران بجا مي آورد  و اين چيزي جز صداقت و راستي و درستي نمي باشد ،  از اينجاست که وفا داري لازمه ي صداقت در انسان است ، امام علي عليه السلام مي فرمايند : وفا با صدق و راستي همراه است (1)


--------------------


1-الوفاء توأم الصّدق (نهج البلاغه خطبه 41)


 



 


37-آيا صداقت فقط مربوط به سخنان انسان مي شود ؟


پاسخ :



  • همانگونه که گفته شد ، صداقت به معناي مطابقت ظاهر با باطن و واقعيت مي باشد ، بنابراين اگرانسان در ظاهر خوب جلوه کند ولي در باطن  خوب نباشد ، صداقت تحقّق پيدا نخواهد کرد ، حال اين صداقت در سخنان انسان باشد يا صداقت در رفتار انسان باشد ، لذا اگر کسي در ظاهر ، خود را فرد نيکوکاري جلوه دهد که در واقع اينگونه نيست و باطن او با ظاهر او متفاوت باشد ،  او رفتاري صادقانه نداشته است ، و چنين رفتاري نه تنها در دنياي او تأثير نا مطلوبي بر جاي مي گذارد ، در جهان آخرت نيز باعث زيان او خواهد شد ، لذا در روايت وارد شده است : کسيکه ظاهر او بهتر از باطنش باشد ، نامه ي اعمال او سبک مي باشد و هر کس باطن او بهتر از ظاهرش باشد ، نامه ي اعمال او سنگين خواهد بود . (1)


----------------


1- من كان ظاهره أرجح من باطنه خف ميزانه و من كان باطنه أرجح من ظاهره ثقل ميزانه (إرشادالقلوب  ج   1  ص   8)




39-صداقت چه رابطه اي با مقوله ي ايمان در انسان دارد ؟


پاسخ :



  • هنگاميکه انسان راست و درست بودن موضوعي را تصديق کند و به آن اعتقاد پيدا نمايد در اينجاست که ايمان در انسان تحقّق پيدا مي کند ، لذا  ايمان  فرع تصديق است ، و تصديق از ريشه ي صدق گرفته شده است ، که به معناي راستن دانستن و گواهي به درستي و صحّت يک موضوع است ، به همين جهت است که انسان وجود خداوند را تصديق نموده و به آن ايمان مي آورد  و رسالت پيامبران را پذيرفته و به وجود جهاني ديگر اعتقاد پيدا مي کند که همه ي اين ها ريشه در علم و اطمينان به صداقت پيامبران وآموزه هاي آنان و تصديق و راست دانستن آنها از سوي پيروانشان خواهد داشت . و به همين جهت است که انسانِ مؤمن ، تلاش مي کند براي کسب رضايت خداوند و تقرّب يافتن به او ، صداقت را در زندگي پيشه ي خود سازد .



 2-آيا وجود صداقت در فردي ، براي ازدواج با او کافي است؟


پاسخ :



  • صداقت به اين معنا است که ظاهر و باطن فردي با يکديگر هماهنگ باشد ، و آنچه در ظاهر نشان مي دهد ، در باطن نيز همانگونه باشد ، اگر سخني مي گويد ، بر خلاف آن رفتار نکند و اگر در ظاهر خود را به داشتن صفتي نشان مي دهد ، در باطن نيز به آن صفت آراسته باشد .

  • هر چند داشتن صداقت از صفات بسيار ارزشمند از نظر اخلاقي است ، ولي بايد دانست که زندگي مشترک ، علاوه بر صداقت به ويژگي هاي ديگري نيز ، احتياج دارد ، اينکه با فردي برخورد کرده ايم که تمام آنچه را که در مورد خود است ، صادقانه در اختيار ما قرار داده است ، اين يک کار مثبت قلمداد مي شود ، ولي سؤال اين است که آيا اين موضوع براي تداوم زندگي مشترک به تنهايي کافي است ؟

  • اگر فردي ، تمام نقاط ضعف و نقاط قوت خود را براي ما بيان نمود ، بايد ديد آيا ما مي توانيم ، با شرايطي که دارد کنار بياييم ، آيا ما مي توانيم ، با نقاط ضعف او بسازيم ، چه بسا شرايط خانوادگي ما با شرايط او که صادقانه در اختيار ما قرار داده است تناسبي ندارد ، پس نبايد ، فقط بخاطر صداقت چشم خود را بر روي واقعيت هاي ديگر زندگي ببنديم .


 


  61-صداقت چه نقشي در زندگي مشترک دارد ؟


پاسخ :



  • صداقت به معناي راستي و راستگويي است ، که يک مرحله ي آن مربوط به زبان است که بر اساس آن ، انسان بر خلاف واقعيت سخن نمي گويد ، و مرحله ي ديگر آن مربوط به رفتار است که در اينصورت انسان ظاهر و باطنش يکي است يعني بر خلاف آنچه مي گويد و خودش را نشان مي دهد رفتار نمي کند ، اولين تأثير صداقت در زندگي ، ايجاد اعتماد است ، اعتمادي که اگر نباشد ، نمي توان در هيچ موضوعي به شريکِ در زندگي اطمينان نمود ، و از همين جاست که پنهان کاري آغاز مي شود ، و لازمه ي پنهان کاري ، متوسّل شدن به دروغ گفتن در روابط بين فردي خواهد بود ، دروغ گفتني که اگر آشکار گردد ، آبرو ريزي را نيز به دنبال دارد .





  • صداقت يک صفت اساسي و کليدي در زندگي است که اگر تحقق يابد ، اطمينان ، وفا داري و صميميت را نيز به دنبال دارد ، و آنگونه که گفته شده ، راستي و راستگويي موجب نجات و رهايي از بسياري از مشکلات در زندگي خواهد بود ، و هنگاميکه زن و شوهر اهل صداقت باشند ، مي توانند ، فرزنداني با صداقت نيز تربيت نمايند .


 


  65-هماهنگي ميان اعضاي خانواده ، چگونه تحقق مي يابد ؟


پاسخ :



  • بخشي از هماهنگي نيازمند همفکري است ، و براي رسيدن به همفکري ، نيازمند گفتگو مي باشيم ، زيرا  تا دو همسر با يکديگر در فضايي صميمانه به گفتگو نپردازند ، از ديدگاه هاي يکديگر در مسائل مختلف آگاه نخواهند شد ، در گفتگو کردن ، موافقت و مخالفت با يک موضوع روشن مي گردد و از علت موافق يا مخالف بودن يکديگر نيز آگاه مي گردند و در گام بعدي دو همسر لازم است ديدگاه يکديگر را در باره ي موضوع مورد نظر به هم نزديک نمايند .





  • بخش ديگر هماهنگي ، مربوط به رفتار مي شود ، به اين معنا که با يکديگر توافق مي کنند که در موردي خاص چگونه عمل کنند ، تا رفتار آنان نا هماهنگ با يکديگر نباشد ، هماهنگي در رفتار نيز بر خاسته از تفاهم ميان دو همسر است ، زيرا اگر آندو با يکديگر هماهنگ نباشند و هر کدام سخني بگويد يا کاري انجام دهد که مخالف با ديگري است ، از عدم تفاهم آنان ناشي شده است .


 


آخرین جستجو ها